آقامحمدهادیآقامحمدهادی، تا این لحظه: 11 سال و 1 روز سن داره
کلبه عشقمونکلبه عشقمون، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه سن داره

عزیزترین هدیه خداوند

یکدونه من ســه ســالــه شــد خــدایـــاشـــکــرت

ماشاءالله ماشاءالله پسرم سه ساله شد وای چقدر زود گذشت وقتی یاد لحظه زایمان میافتم میبینم مثل برق وباد   گذشت بازم خدایاشکرت که بخوبی وسلامتی سپری شد شیطون کوچولوی مامان. امسال هم برای تولدت یه جشن کوچیک وخودمونی گرفتیم مامانبزرگ وبابابزرگ که رفتن مشهد البته با مامانبزرگ  وبابابزرگ مامانی رفتن هر4نفر.انشاالله سالم وسلامت برگردن. امسال تصمیم گرفتم کیک تولدت رو خودم درست کنم با کمترین امکاناتی که داشتم یه کیک کوچیک درست کردم   تعداد مهمونا هم زیادنبود یه 15 نفری بودیم.خداروشکرهمه چیزخوب بود واین روز عزیز هم دور هم جمع بودیم وشادی کردیم. عکسهای تولد سه سالگی یکدونه مامان وبابا:   ماشاء اللّه ل...
21 فروردين 1395

گلبرگ سی وششم وپایان سه سالگی

قربون پسر ناز وخشگلم برم فدات بشه مامانی 36ماهگی شما مصادف شد با شروع بهار ونوروز وسال نو خداروشکر میکنم که سال 95 سومین نوروزی هست که تو درکنار ماهستی نفس مامانی قربونت برم حدود 2 هفته مونده بود به عید که خونه تکونی رو شروع کردیم کار زیادی نداشتیم چون دوماه پیش که بابایی کربلا بود تموم خونه رو بهم ریخته بودیم وتمیز کردیم وفرشهارو شسته بودیم.برای عید خریدهم کردیم لباس وکفش و... که تو کفشتو خیلی دوست داری قربونت برم مبارکت باشه. لحظه تحویل سال ساعت 8 و12 ثانیه صبح روز اول فروردین روز شنبه بود.که سه تایی پای تلویزیون نشسته بودیم وبرای سلامتی وعاقبت بخیری همه دعاکردیم.بعدشم رفتیم عیددیدنی خونه هردوتا پدربزرگهات بعد خونه مامانب...
17 فروردين 1395

گلبرگ سی وچهارم وسی پنجم

سلام.عزیز دل مامانی وگل پسرم. تقریبا اوایل بهمن ماه بود که وقتی رفتیم سه شنبه بازار سر کوچمون جوجه های رنگی آورده بودن برای فروش وتوهم وقتی دیدی گفتی که میخوام منم یه دونه سبز خوشگلشو برات گرفتم وقتی اومدیم خونه کلی باهاش بازی کردی وخییییییلی دوستش داشتی گذاشتیمش توی یه کارتون وبهش آب ودونه دادیم تاچندوقت همیشه کارت همین بود باهاش کلبی بازی میکردی وذوق میکردی قربئن مهربونیت برم پسرگلم. تانزدیک 20 روزفکرکنم نگهش داشتیم تا اینکه یکروز صبح که من از خواب بیدارشدم دیدم که مرده وکلی ناراحت شدم  تاقبل از این که تو از خواب بیداربشی رفتمو تو باغچه خاکش کردم که یه وقت تو نبینی ناراحت بشی قربون پسر دل  نازک ومهربونم برم...
17 فروردين 1395
1